طرح حمله
نویسنده:
باب وودوارد
مترجم:
فریدون دولتشاهی
امتیاز دهید
خیلی سؤال ها درباره تصمیم به اشغال عراق پرسیده می شوند: آیا "بوش" به طور بیمارگونه ای ذهنش را به "صدام" مشغول کرده بود؟ آیا نقشه های جنگ به طرز مشکوکی از پیش کشیده شده بودند؟ آیا اطلاعات جاسوسی درباره سلاح های کشتارجمعی عراق، آگاهانه تحریف شده بودند؟ آیا "کالین پاول" وزیر خارجه وقت آمریکا مخالف حمله بود؟ آیا "دیک چنی" معاون بوش در اختراع پیوندهای رژیم عراق و "القاعده" مؤثر بود؟
تمامی این سؤالات تحت الشعاع یک سؤال یا یک معمای بزرگتر قرار دارند: چرا این همه افراد، از رأس دولت آمریکا تا مؤسسه های اطلاعاتی و دفاعی این کشور، در این فاصله کوتاه پس از حمله به عراق، حاضر به گفتگو با "وودوارد" شده اند؟
هیچ کس بهتر از "باب وودوارد" نمی تواند در مورد کتاب "طرح حمله" که حاصل تلاش وی برای پاسخ دادن به این سؤال هاست، توضیح دهد. وی می گوید:
هدف این کتاب ارائه نخستین گزارش مبسوط از اقدام های پشت صحنه و نشان دادن این است که چگونه و چرا رئیس جمهوری جرج دبلیو. بوش، شورای جنگی و متحدانش تصمیم گرفتند برای سرنگون کردن صدام حسین به یک جنگ پیشگیرانه در عراق دست بزنند.
اطلاعات موجود در این کتاب از بیش از 75 شخصیت مهم که به طور مستقیم در رویدادها شرکت داشتند، از جمله اعضای کابینه جنگ، کارکنان کاخ سفید و مقام هایی که در سطوح مختلف وزارتخانه های خارجه و دفاع و اداره اطلاعات مرکزی خدمت می کردند، گرفته شده است. این مصاحبه ها به عنوان پس زمینه صورت گرفته است که معنای آن این است، من می توانم از اطلاعات در کتاب استفاده کنم اما نام منابع آن را فاش نکنم. با منابع اصلی چندباره اغلب با وقفه ای طولانی میان مصاحبه ها گفتگو شده است تا آنها بتوانند به اطلاعات جدیدی که من به دست آورده بودم پاسخ گویند. افزون بر این من با رئیس جمهوری بوش بیش از سه ساعت و نیم ظرف دو روز (10 و 11 سپتامبر سال 2003) مصاحبه کردم که به طور رسمی ثبت شده است. من هم چنین با دونالد رامزفلد، بیش از سه ساعت در پاییز سال 2003 مصاحبه کردم که آن نیز به طور رسمی ثبت شده است. بسیاری از نقل قولهای مستقیم گفت و شنودها، تاریخ ها، زمان ها و جزئیات دیگر این داستان از اسناد، ازجمله یادداشت های شخصی، گاهنامه ها، رویدادنگاری ها، پرونده های رسمی و غیر رسمی، متن گفتگو های تلفنی و خاطرات گرفته شده اند.
در جاهایی که افکار، داوری ها یا احساساتی به قهرمانان داستان نسبت داده شده است، من آنها را مستقیماً از خود شخص، یا همکاران او با اطلاع دست اول از سابقه نوشته کسب کرده ام. من بیش از یک سال برای کسب این اطلاعات وقت صرف تحقیق و مصاحبه کردم. گزارش از انت های زنجیره اطلاعات که از منابع بسیار که نامشان در کتاب ذکر نشده است، اما مایل بودند در بخشی از این تاریخ سری سهیم باشند، آغاز می شود. تصمیم گیری درباره جنگ عراق - متمرکز در شانزده ماه از نوامبر سال 2001 تا مارس سال 2003 - شاید بهترین روزنه به شناخت این باشد که جرج دبلیو. بوش کیست، چگونه عمل می کند، و چه چیزی برایش مهم است؟
من نهایت سعی کرده ام دریابم واقعاً چه اتفاقی افتاد و گونه ای تحلیل توضیحی و خاص ارائه دهم. من خواستم خواننده را تا آنجا که می توانم به تصمیم گیری هایی که به جنگ منتهی شد، نزدیک کنم.
هدف من بازگو کردن راهبردها، نشست ها، گفتگو های تلفنی، جلسه های برنامه ریزی، انگیزه ها، تنگناها، کشمکش ها، تردیدها و احساسات خام است. گریزپاترین بخش های هر تاریخی بیشتر لحظه های بحرانی در بحث ها و نقطه عطف ها و تصمیم های مهم هستند که سال ها پنهان باقی می مانند و فاش نمی شوند تا رؤسای جمهوری و دیگران از صحنه کنار بروند. این تاریخچه بسیاری از این لحظه ها را ارائه می دهد، اما می دانم که همه آنها را نیافته ام.
بیشتر
تمامی این سؤالات تحت الشعاع یک سؤال یا یک معمای بزرگتر قرار دارند: چرا این همه افراد، از رأس دولت آمریکا تا مؤسسه های اطلاعاتی و دفاعی این کشور، در این فاصله کوتاه پس از حمله به عراق، حاضر به گفتگو با "وودوارد" شده اند؟
هیچ کس بهتر از "باب وودوارد" نمی تواند در مورد کتاب "طرح حمله" که حاصل تلاش وی برای پاسخ دادن به این سؤال هاست، توضیح دهد. وی می گوید:
هدف این کتاب ارائه نخستین گزارش مبسوط از اقدام های پشت صحنه و نشان دادن این است که چگونه و چرا رئیس جمهوری جرج دبلیو. بوش، شورای جنگی و متحدانش تصمیم گرفتند برای سرنگون کردن صدام حسین به یک جنگ پیشگیرانه در عراق دست بزنند.
اطلاعات موجود در این کتاب از بیش از 75 شخصیت مهم که به طور مستقیم در رویدادها شرکت داشتند، از جمله اعضای کابینه جنگ، کارکنان کاخ سفید و مقام هایی که در سطوح مختلف وزارتخانه های خارجه و دفاع و اداره اطلاعات مرکزی خدمت می کردند، گرفته شده است. این مصاحبه ها به عنوان پس زمینه صورت گرفته است که معنای آن این است، من می توانم از اطلاعات در کتاب استفاده کنم اما نام منابع آن را فاش نکنم. با منابع اصلی چندباره اغلب با وقفه ای طولانی میان مصاحبه ها گفتگو شده است تا آنها بتوانند به اطلاعات جدیدی که من به دست آورده بودم پاسخ گویند. افزون بر این من با رئیس جمهوری بوش بیش از سه ساعت و نیم ظرف دو روز (10 و 11 سپتامبر سال 2003) مصاحبه کردم که به طور رسمی ثبت شده است. من هم چنین با دونالد رامزفلد، بیش از سه ساعت در پاییز سال 2003 مصاحبه کردم که آن نیز به طور رسمی ثبت شده است. بسیاری از نقل قولهای مستقیم گفت و شنودها، تاریخ ها، زمان ها و جزئیات دیگر این داستان از اسناد، ازجمله یادداشت های شخصی، گاهنامه ها، رویدادنگاری ها، پرونده های رسمی و غیر رسمی، متن گفتگو های تلفنی و خاطرات گرفته شده اند.
در جاهایی که افکار، داوری ها یا احساساتی به قهرمانان داستان نسبت داده شده است، من آنها را مستقیماً از خود شخص، یا همکاران او با اطلاع دست اول از سابقه نوشته کسب کرده ام. من بیش از یک سال برای کسب این اطلاعات وقت صرف تحقیق و مصاحبه کردم. گزارش از انت های زنجیره اطلاعات که از منابع بسیار که نامشان در کتاب ذکر نشده است، اما مایل بودند در بخشی از این تاریخ سری سهیم باشند، آغاز می شود. تصمیم گیری درباره جنگ عراق - متمرکز در شانزده ماه از نوامبر سال 2001 تا مارس سال 2003 - شاید بهترین روزنه به شناخت این باشد که جرج دبلیو. بوش کیست، چگونه عمل می کند، و چه چیزی برایش مهم است؟
من نهایت سعی کرده ام دریابم واقعاً چه اتفاقی افتاد و گونه ای تحلیل توضیحی و خاص ارائه دهم. من خواستم خواننده را تا آنجا که می توانم به تصمیم گیری هایی که به جنگ منتهی شد، نزدیک کنم.
هدف من بازگو کردن راهبردها، نشست ها، گفتگو های تلفنی، جلسه های برنامه ریزی، انگیزه ها، تنگناها، کشمکش ها، تردیدها و احساسات خام است. گریزپاترین بخش های هر تاریخی بیشتر لحظه های بحرانی در بحث ها و نقطه عطف ها و تصمیم های مهم هستند که سال ها پنهان باقی می مانند و فاش نمی شوند تا رؤسای جمهوری و دیگران از صحنه کنار بروند. این تاریخچه بسیاری از این لحظه ها را ارائه می دهد، اما می دانم که همه آنها را نیافته ام.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی طرح حمله